سفارش تبلیغ
صبا ویژن

رها باید شد
بگریز از نوسان... بایست از دوران .. بازگرد به نقطه بازگشت.
قالب وبلاگ

آجرک الله یا بقیةالله بمصاب أبیک المظلوم المسموم


دیشب حاج آقا روی منبر یه حرفی زد که پشتم لرزید ...

داشت در مورد پاک بودن و اجتناب از گناهان جوانان را نصیحت می کرد:"جوانان ،فکر نکنید که حالا من توی خانه ام ،تنهایم ، اگه گناهی هم بکنم به کسی ضرر نزده ام ؛فقط این من هستم که مرتکب معصیت شده ام ... حالا بعداً میروم توبه می کنم... نه،اینطوری نیست ...من یه مطلبی را از استادم نقل می کنم که فرمود بدانید عمل شما روی تمام عالم اثر می گذارد..."

وقتی این حرف را شنیدم متأثر شدم ، بعد با خودم گفتم او که منبع ذکر نکرد ،لابد غلو کرده است ؛یعنی چه که کار من روی تمام عالم اثر می گذارد؟

اما همینطور که با خودم حرف می زدم و جواب خودم را میدادم ، یاد یه مطلبی افتادم:"قانون جاذبه نیوتن"

نیوتن به صورت علمی ثابت کرد که هر دو ذره نسبت به هم نیروی جاذبه ای وارد می کنند که قابل محاسبه است . از الکترونی که تحت تأثیر جاذبه هسته در اتم بدور هسته می چرخد بگیر تا سیاراتی که در منظومه شمسی به دور خورشید می گردند و همینطور الی آخر...

چند روز پیش یه دانشمند فیزیکدانی در مورد اثر جاذبه ی کرات روی همدیگه در یک برنامه تلویزیونی صحبت می کرد؛ او با یک نرم افزار طراحی مدل حرکت چرخش سیارات ،به طور فرضی نشان داد که چطور اگر ماه بزرگی که به دور زمین می چرخد را از این چرخه خارج کنیم ،حرکت زمین به دور خودش و خورشید از این حالت منظم و با زاویه مشخص نسبت به محور دورانش(که باعث پیدایش فصول و روز و شب می شود!) خارج می شود ؛آنوقت دیگر مفهومی به نام فصل معنا پیدا نمی کرد و یا حتی ممکن بود که زمین از این حالت زاویه دار خارج شده و به صورت افقی به دور خودش بچرخد ! در اینصورت بک سال شب بود و یک سال روز!!

حتی یه مطلب جالب دیگری که می خواهم به آن توجه کنید این است که دانشمندان علم نجوم ثابت کرده اند که هیچ صدایی در این عالم از بین نمی رود ؛ می توان صدای کوزه گری که در قرنها پیش از این می زیسته و در حال کار زمزمه ای داشته است را از فضا استخراج کرد!!!

 

افکارم به اینجا که منتهی شد با خودم گفتم ای وای بر من!!

در این دنیای مادی که هر دو ذره نسبت به هم اثر گذارند ، چگونه می شود که عمل و رفتار و گفتار من در این عالم بی تأثیر باشد...

زهی خیال باطل ...چگونه خاک غفلت را بر سرم ریختم و نفهمیدم که امام زمانم در پرده گناهان من است که غایب گشته !

عمری فریاد زدم "اللهم عجل لولیک الفرج" و با خودم گفتم :"امام می آید و مرا از این ورطه گناه آلود نجات می بخشد !"زهی خیال باطل ...

 

این امام عصر نیست که در پرده غیبت است و من منتظر ظهورش !!

این اوست که در انتظار است تا من دام های غفلت و معصیت را که در درونم به مانند تارهای عنکبوت تنیده ام پاره کنم  و از این غیبت عظمی بیرون شوم...

خورشید تابناک وجود اقدسش در پس ابرهای ظلم و جهل خودم مانده است...

 

بارها به هنگام نیاز و استیصال صدایش زدم "یا صاحب العصر و الزمان ادرکنی" و گویی دستی از غیب به فریادم رسید غافل از اینکه او هرگز دستم را رها نکرده بود که دوباره بگیرد ...که اگر چنین بود من اینجا نبودم ... دیگر ذره ای نبود که به دور جاذبه ی وجودش بچرخد...

خسته ام از نوسان بین بد بودن و خوب شدن !

خسته ام از دوران هر روزه ی شب توبه کردن و روز معصیت را از سر گرفتن !

خسته ام از این خود بی مقدار و بی ارزش و بی فایده !

...

دانستم ، فهمیدم و افسوس خوردم از این همه عمر که به غفلت گذراندم !

اما امروز با خودم عهدی بستم!

تصمیمی گرفتم !

می گویند :"جلوی ضرر را هر زمان بگیری منفعت است"

تصمیم گرفته ام که ....

 


[ یکشنبه 91/11/1 ] [ 4:3 عصر ] [ ذره ‏ای از وجود ] [ نظر ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

موضوعات وب
امکانات وب


بازدید امروز: 5
بازدید دیروز: 9
کل بازدیدها: 80958