سفارش تبلیغ
صبا ویژن

رها باید شد
بگریز از نوسان... بایست از دوران .. بازگرد به نقطه بازگشت.
قالب وبلاگ

 

 کلمه ای داریم به نام «ثار»که ما در دعاها می خوانیم:

یا ثارالله و ابن ثاره

به خود امام حسین علیه السلام می گوییم که تو ثار خدا هستی، ثار چیست؟

در نظام قبایلی اگر فردی از یک قبیله ،کسی را از قبیله ی دیگر کشت، آن قبیله ای که یک کسی از افرادش کشته شده صاحب خون است ، آن کشته« ثار» این قبیله است .

ما یک قبیله ای هستیم یکی از افراد دشمن آمده یکی از بچه های ما را کشته ، این پدرش یا مادر یا پسر او صاحب خون نیستند ؛ همه ما صاحب خون هستیم ؛ او «ثار» خانواده اش نیست ، ثار قبیله است ، ثار ما ست ، یعنی ما یک خون طلب داریم از دشمن.

غیرت ، یعنی تحمل نکردن این بار «ثار» بر دوش خویش ، غیرت قبیله این است . هر کس ثار را ببخشد یا درصدد انتقام بر نیاید ، معلوم می شود که ناموسش را هم می فروشد . کسی که خونش را بفروشد ، ناموسش را هم می فروشد ، دینش را هم می فروشد ، غیرت ندارد. بنابراین هر قبیله غیرتمندی وقتی یک ثار دارد ، حتماً باید انتقام آن را از دشمن بگیرد .

بزرگترین کار انقلابی که پیغمبر اسلام در ظرف چند سال و در یک نسل کرده ، این است که یک نظام قبایلی را به یک نظام اجتماعی کامل ،یک امت،  تبدیل کرده است .

بسیار اتفاق افتاده که فرهنگ و سنت  رایج جامعه اش را گرفته و در آن یک محتوای نوِ علمی انقلابی انسانی ریخته  است ؛واز آن جمله ،این است که ثار قبیله ای را  به یک ثار ایدئولوژیک ، یک ثار انسانی تبدیل کرد !

همچنان که رابطه اخوت بین قبایل را  به اخوت بین انسانهای همفکر - به جای همخون- تبدیل نمود ،

همانطور که پیوند بین افراد یک قبیله را،ولایت قبیله ای را ، به یک ولایت سیاسی ،فکری،انسانی تبدیل کرد ،

همانطور که بیعت یک فرد را با رئیس قبیله ، به بیعت هر فرد با حجرالاسود-در حج-به عنوان رمزی از دست خدا تبدیل کرد،

و یکی هم ، همین ثار است!

 در قرآن و اسلام  و... دعوت بر اساس یک نظام قبیله ای جدید در تاریخ بشر است: یک قبیله با خدا بیعت کرده،  و یک قبیله با طاغوت بیعت می کند؛

انسان، در دید شیعی اسلام ، عبارت است از آدم تا آخرالزمان .

 اولین قدمی که تاریخ بشر با آن قدم شروع می شود ، با یک «ثار» آغاز می گردد : هابیل؛ یعنی اول، آدم-یعنی انسان ، یعنی حقیقت انسان، یعنی پدر دو قبیله-است؛اما بعد از آدم ، انسان دو قبیله ای می شود : قبیله طاغوتی و قبیله الهی .

می بینیم که تاریخ انسان، با یک «ثار» شروع می شود؛یعنی قبیله قابیلی یک خون از قبیله هابیلی می ریزد و بعد وراثت آغاز می شود .

بین وراثت و ثار رابطه ای وجود دارد ،که این دو مفهوم، فلسفه تاریخ انسان را در اسلام می سازند و معنی می کنند . این کلمه وراثت را در دعاها –بخصوص راجع به خود امام حسین علیه السلام-زیاد داریم:زیارت وارث داریم ،که اساساً بر اساس وراثت است .«زیارت» نشان می دهد که من امام حسین علیه السلام را به عنوان یک حلقه از این زنجیر طولانی که از آدم تا آخرالزمان به هم پیوسته است و به هم ارتباط دارد ،می شناسم و به همان دلیل با او حرف می زنم...ومی شناسمش که کیست ...

قبیله هابیلی اکنون یک خون از قبیله قابیلی طلبکار است و بنا براین وراثت از اینجا شروع می شود؛

این خون همینطور نسل به نسل به ارث می رسد ،چنانکه آن خونریزی نیز نسل به نسل تا آخرالزمان به توارث می رسد...

کی به انتها می رسد؟باز هم با ثار !

برای اینکه آخرالزمان، قیام جهانی ، نجات بشری ، تحقق عدالت ، صلح و برابری ، اینها همه هست ، اما بزرگترین لقب آن آخرین نجات دهنده انسان از این رابطه ثار و ثار کشی ،..."منتقم" است .

انتقام چه چیزی را می گیرد؟ همه می گویند انتقام قاتلین سیدالشهدا را!...نه!!

انتقام ثاری که به گردن بنی هابیل است ؛ واین ثار، در هر نسل رابطه ی پیچیده ای پیدا می کند ...

می بینیم «ثار» درفلسفه تاریخ ما ، در تزاید است ، ثار بر روی ثار ....؛و در هر نسلی آن ضجه ها که ثارهایش او را به خونخواهی و انتقام از دشمن فرا می خوانند ، دائماً شدیدتر و شدیدتر می شود ، به طوری که اگر غیرت و حمیت و آگاهی وجود داشته باشد ، تمام فضای تاریخ ما پر از ضجه و دعوت خونخواهی ثارهاست،ثارهای ما؛ اما این ثارها، ثارهای قبیله ای نیست، ثارالله است ؛ اینها «ثارالله»ها هستند که باید از قاتلین بنی طاغوت گرفته شوند .

این یک جبر تاریخی است که بر اساس دعوت از انسان به خوانخواهی مبتنی است .

و تا آنجا ادامه می یابد که به انتقام نهایی از بنی طاغوت بیانجامدو آنجاست که گردن بنی هابیل ازبار سنگین این همه خون هایی که به وراثت، نسل به نسل بر گردنش مانده آزاد می شود  و درآنجاست که بشر به نجات ،صلح و عدالت می رسد،

و تا آن روز تمام داستان زندگی انسان ، داستان تلاش برای خونخواهی است ، از آدم تا آخرالزمان ؛

و حسین ،وارث یکی از ورثه است، که خودش به صورت یک ثار درآمد و فرزندش و پدرش ،  همه ثارهای خدا هستند و پدر ثارهای خدا و پسر ثارهای خدا .

 آن وقت « ثوره» در این دید چه معنی عمیقی پیدا می کند !

ثوره همه چیز معنی می دهد : تلاش ، شورش ، قیام ؛ اما هدف چیست ؟ هدف ،انتقام کشیدن از بنی قابیل است ،که آن همه دستش به خون ثارهای عزیز ما آغشته است ....

ثوره ، ثار ، وراثت ، داستان شروع تاریخ ، یعنی اولین ثار –هابیل- و بعد، آخرالزمان ،یعنی تحقق انتقام جهانی ، مجموعاً فلسفه تاریخ اسلام را در دید شیعی آن تفسیر می کند .

یا ثارالله و ابن ثاره

                                                                        برگرفته از کتاب "حسین وارث آدم"

                                                                         نوشته دکتر علی شریعتی

 


[ سه شنبه 92/1/20 ] [ 2:41 صبح ] [ ذره ‏ای از وجود ] [ نظر ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

موضوعات وب
امکانات وب


بازدید امروز: 9
بازدید دیروز: 6
کل بازدیدها: 80893