سفارش تبلیغ
صبا ویژن

رها باید شد
بگریز از نوسان... بایست از دوران .. بازگرد به نقطه بازگشت.
قالب وبلاگ

"

ای تنهای من

ای گمشده ی جهان

ای مرغ پر و بال شکسته

ای طایر بلند پرواز قدس

سرود تنهایی من نثار تو باد

من نیز طایر قدسم

 که در این خراب آباد گرفتار آمده ام

مرغی پر و بال شکسته ام

که در وادی عدم گم گشته ام

آتشی مقدس در قلبم زبانه می کشد

روحم به امید معراج به پرواز در می آید

می جوشم

می خروشم

"

 

سالروز شهادت دکتر مصطفی چمران گرامی باد

 

«آخرین دستنوشه ی شهید مصطفی چمران در لحظاتی قبل از شهادت»

ای حیات !

 با تو وداع می گویم .  با همه ی زیبایی هایت با همه ی مظاهر جلال و جبروتت با همه ی وجود وداع می کنم

با قلبی سوزان و غم آلود به سوی خدای خود می روم و از همه چیز چشم می پوشم ...

می دانم شما چابکید . می دانم در همه ی مسابقه ها گوی سبقت را از همه ربوده اید . می دانم که به فرمان من

مشتاقانه به سوی شهادت صاعقه وار به حرکت در می آیید .

به قدرت اراده ی آهنینم  محکم باشید . به سرعت تصمیمات و طرح هایم سریع باشید .

این پیکر کوچک اما سنگین از آرزو ها و نقشه ها و امید ها و مسئولیت ها را

به سرعت مطلوب به هر نقطه ی دل خواه برسانید !

در این لحظات آخر عمر آبروی مرا حفظ کنید .

من چند لحظه بعد به شما آرامش می دهم ؛ آرامشی ابدی !

دیگر شما را زحمت نخواهم داد . دیگر شب و روز استثمار نخواهم کرد دیگر به شما بی خوابی نخواهم داد و

دیگر شما از خستگی فریاد نخواهید کرد از درد و شکنجه ضجه نخواهید کرد ؛

از بی غذایی از گرما و سرما شکوه نخواهید کرد .

آرام و آسوده برای همیشه در بستر نرم خاک آسوده خواهید بود !

اما ...

اما این لحظات حساس وداع با زندگی و عالم ، لحظات لقای پروردگار ؛

لحظات رقص من در برابر مرگ باید زیبا باشد !

 

 

 


[ جمعه 92/3/31 ] [ 4:3 عصر ] [ ذره ‏ای از وجود ] [ نظر ]

عزیزان من!

قرآن ، صادق مصدق است و ما را به عبرت گرفتن از تاریخ دعوت می کند ...

من یک وقت گفتم که جا دارد اگر ملت اسلام فکر کند  که

چرا پنجاه سال بعد از وفات پیغمبر صلّی الله علیه و آله کار کشور اسلامی به جایی رسیده باشد که همین مردم مسلمان از وزیرشان ،امیرشان،سردارشان،عالمشان در کوفه و کربلا جمع بشونتد و جگر گوشه پیغمبر را با آن وضع فجیع به خاک و خون بکشند ؟

مهمتر از درسهای عاشورا که درس شجاعت و ایثار و امثال آنست ، عبرت های عاشوراست ،

کار به جایی برسد که جلوی چشم مردم ، حرم پیغمبر را در کوچه و بازار بیاورند و به اینها تهمت خارجی بزنند .

خارجی یعنی کسی که علیه امام عادل خروج کند لذا همه مردم مسلمان آن روز از خارجیها بدشان می آمد ، آنها که دستگاه ظالمند ، دلشان هر چه می خواهند می گویند. چرا مردم باور نکنند؟! چرا مردم ساکت بمانند ؟!

آن چیزی که من را دچار دغدغه می کند ، اینجای قضیه است، ملتفتید ؟من می گویم چه شد که کار به اینجا رسید ؟باید جلوی تکرار تاریخ را بگیریم ...

اگر من و شما امروز جلوی این قضیه را نگیریم ، ممکن است پنج سال دیگر ، یا ده سال دیگر...یک وقت دیدید جامعه اسلامی ما هم کارش به آنجا رسید تعجب نکنید ...

مگر چشمان تیزی تا اعماق را ببیند ، مردم صاحب فکری کار را هدایت کند و اراده های محکمی پشتوانه این حرکت باشد . البته آنوقت خاکریز محکمی خواهد بود ...

ببینید عزیزان من !

در هر جامعه ای ، در هر کشوری مردم با یک دید ، با یک برش  به دو قسم تقسیم می شوند . یک قسم کسانیکه از روی فکر و فهمیدگی و آگاهی و تصمیم گیری کار می کنند ، یک راهی را می شناسند و دنبال آن راه حرکت می کنند _خوب و بدش را کار نداریم_ اسم اینها را بگذاریم "خواص"

یک قسم کسانی هستند که دنبال این نیستند که ببینند چه کاری درست است، چه حرکتی صحیح است ،بفهمند ،بسنجند، تحلیل کنند ، درک کنند . می بینند که جو اینطوری است، دنبال آن حرکت می کنند .اسم اینها را بگذاریم "عوام" . پس جامعه را می شود به خواص و عوام تقسیم کرد...

در بین اینها که ما می گوییم "خواص" آدمهای با سواد هست ، آدم های بی سواد هم هست . گاهی کسی بیسواد است اما جزو خواص است ،از روی تصمیم گیری  و تشخیص عمل می کند و لو درس نخواند و مدرسه نرفته ،مدرک ندارد و لباس روحانی هم ندارد ...

طبعاً خواص  دو جبهه هستند : خواص جبهه حق و خواص جبهه باطل .

عده ای اهل فکر و فرهنگ هستند ، برای جبهه حق کار می کنند یک دسته هم نقطه ی مقابل حق اند . شما از خواص طرفدار باطل چه توقع دارید ؟توقع دارید که بنشینند علیه حق و علیه شما برنامه ریزی کنند . باید با او بجنگید ، اینکه محل کلام نیست . سراغ خواص طرفدار حق می آییم . شما ببینید که کجایید...

تاریخ یعنی شرح حال ما، یعنی همین هایی که امروز اینجا هستیم . ببینیم کجای داستانیم ، کدام قسمت قرار گرفته ایم ، بعداً ببینیم که آن کسی که مثل ما در این قسمت قرار گرفته بود ، آن روز چگونه عمل کرد که ضربه خورد ، ما آنگونه عمل نکنیم .

مواظب باشید جزو عوام نباشید .

ای بسا کسانیکه تحصیلات عالیه کرده اند و جزو عوام اند . آن کسی که از روی بصیرت کار نمی کند جزو عوام است ...خواص طرفدار حق دو دسته اند ، یک دسته کسانیکه با دنیا ، مقام ، با راحتی و نام موافقند  و یک دسته موافق نیستند .

همه این چیزها خوب است و زیبایی های زندگی است ، اینها را خدا برای شما آفریده است ،منتها اگر شما در مقابل اینها خدای ناکرده آنقدر مجذوب شدید که آنجایی که پای تکلیف سخت به میان آمد نتوانستید از اینها دست بردارید ، یک گونه است و اگر توانستید ، گونه ای دیگر .

تمام این نکات فکر لازم دارد ، دقت و مطالعه لازم دارد . من سر مطلب را به دست شما می سپارم ، شما خودتان روی این قضیه فکر کنید . کسانیکه اهل اندیشه هستند ، اهل مطالعه هستند دنبال این رشته بروند ،کسانیکه اهل کار و عملند دنبال این موضوع را بگیرند ....1375/3/20

 

پی نوشت : هفده سال و پنج روز از این کلام گهربار رهبرم گذشته...اما ما هنوز با بی بصیرتی رفتار می کنیم...چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟


[ یکشنبه 92/3/26 ] [ 4:5 عصر ] [ ذره ‏ای از وجود ] [ نظر ]
<      1   2      
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

موضوعات وب
امکانات وب


بازدید امروز: 2
بازدید دیروز: 4
کل بازدیدها: 80876