رها باید شد بگریز از نوسان... بایست از دوران .. بازگرد به نقطه بازگشت.
|
پیش نوشت:اگر مطلب قبلی را نوشتم من باب "فذکّر انّما الذکری تنفع المؤمنین " بود که نوشتم...چون آن منبر برای خودم تلنگر بزرگی بود...
تصمیم گرفتم... خواستم ... و امید دارم که بتوانم... می دانم که سخت است، بسیار سخت... و شاید خیلی بیشتر از آنکه بشود در موردش سخن گفت سخت است... اما تصمیمم را گرفته ام که لا اقل حتی شده یک گام ، یک قدم برای تعجیل در فرج مولایم بردارم...
به فرموده ی حضرت آیت الله بهجت رحمت الله تعالی علیه مراجعه کردم ؛ ایشان فرموده اند : "هیچ کس نیست که بگوید هیچ چیز نمی دانم،[اگر بگوید] دروغ می گوید! هر کسی هست ،غیر معصوم، بعضی چیزها را می داند و بعضی چیزها را نمی داند؛ آن چیزهائی را که می داند اگر عمل کند،آن چیزهایی را که نمی داند می فهمد...
آن چیزهایی را که می دانید ، عمل کنید؛ و آن چیز هایی را که نمی دانید، از حالا توقف کنید و احتیاط کنید تا روشن شود. وقتی به آنها عمل کردی روشن می شود؛ به همان دلیلی که این ها را برای شما روشن کرد، آن های دیگر را هم روشن می کند."
به خودم گفتم:" خوب مسلم است که من نمی توانم یکباره از قعر "چاه ضلالت و گمراهی" تا بالای" کوه رستگاری " صعود کنم ... پس بهتر است قدم به قدم راه بپیمایم !! رهرو آن نیست که گه تند و گهی خسته رود رهرو آنست که آهسته و پیوسته رود...."
تصمیم گرفتم (و باید سعی کنم ) : لا اقل یکی از عیوبم را برطرف کنم ؛ یک عادت زشت را کنار بگذارم... و یک کار مثبت و خوب را هم انجام دهم!!
اول: کنترل خشم !" خیلی زود جوش می آورم، خیلی بد است از این رفتار خودم متنفرم..."
چه زیبا می فرماید امیرِ دلها أمیرالمؤمنین علی علیه السلام به فرزند بزرگوارشان: "فرزندم! خشم را همچون شربتی گوارا بنوش که من در مدت عمر شربتی بدین شیرینی از گلو فرو نبرده ام"
دوم:نوشتن برنامه های روزانه ! " نمیدانم تا به حال این را تجربه کرده اید یا نه؛ خودِ من هروقت برنامه ای را که در ذهن دارم روی کاغذ پیاده می کنم تقریباً به 90% آنچه قرار بود انجام دهم عمل می کنم ، هر زمان هم که نه ؛ فقط برنامه ام را به ذهن سپرده ام شاید به 50% برنامه هم نرسیدم؛"
اولین توصیه مولا هم در وصیت نامه شان چنین است: "أوصیکم بتقوی الله و نظم أمرکم..."
انشاءالله که مولا أمیرالمؤمنین دستگیرمان باشد تا گامی برای نزدیک شدن به فرزندش برداریم.
می خواهم "هاجر" گونه" سعی" ام را آغاز کنم...
[ جمعه 91/11/13 ] [ 11:2 عصر ] [ ذره ای از وجود ]
[ نظر ]
|
|
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |